-
پوکه های سیگار...
شنبه 23 دیماه سال 1391 17:25
لب پنجره نشستم میکشم دس روی دیوار خاطراتو میسوزونم مث پوکه های سیگار... ...
-
گریه دارم...
شنبه 23 دیماه سال 1391 17:22
از تموم خاطراتم این لباس تیره مونده... ساعت کوکیه میزم شعر مرگ لحظه خونده... من دلم آرومه اینجا,تازگی هرشب بیدارم... واسه رویای درونم عاشقونه گریه دارم... ...
-
هی خدا...
شنبه 23 دیماه سال 1391 16:50
( به دام آن دو زلفانت اسیرم / غم هجرت نموده سخت پیرم/ بود این آخرین حرفم دم مرگ / الهی [... جان] توبمانی من بمیرم... ) ... هی خداااااااااااااااااااا...!!!
-
اینجا زمین است...
شنبه 23 دیماه سال 1391 16:30
اینجا زمین است... هیچ چیز عجیـب نیست... آدم ها آرزوهایت را... مثل سیگار دود میکنند ... و به آسمان می فرستند...
-
زیبا هستی مغرور نباش...
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 22:33
وقتی زیبا هستی به خودت مغرور نباش ! ... فاصله بین زیبایی و زشتی یک حادثه است...
-
دیوونه ای که عوض نمیشه...
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 22:31
من همون دیوونه ایم که هیچوقت عوض نمیشه... همونی که همه باهاش خوشحالن ولی هیشکی باهاش نمیمونه... همونی که مواظبه تا کسی ناراحت نشه اما همه ناراحتش میکنن... همونی که تکیه گاه خوبیه اما تکیه گاهی براش نیست...
-
خسرو شکیبایی...
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 15:11
خسرو شکیبایی زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران - درگذشت ۲۸ تیر ۱۳۸۷ ساعت ۴ صبح در بیمارستان پارسیان تهران به دلیل سرطان کبد و نارسایی قلبی. ... امیدوارم جاش راحت باشه... ( همیشه به یادتیم مرد ، خیلی ها دلشون برات تنگ شده ، اینو مطمئن باش بهت قول میدم )
-
به کبریت نیازی نیست...
شنبه 1 مهرماه سال 1391 15:41
به کبریت نیازی نیست... سیگارم را بر لبم می گذارم و به دردهایم فکر می کنم... خودش آتش می گیرد...!!!
-
حسین پناهی...
شنبه 1 مهرماه سال 1391 15:40
سه گروه سیگاری داریم... عاشق ، غمگین ، دیوانه... اما تفکیک اینها برای ذهن کوچک این ملتِ جوگیر سنگین است و در این مورد همه را به یک چشم میبینند...
-
به یاد که...
شنبه 1 مهرماه سال 1391 15:38
سنگین کام میگیری مرد ! در این سرمای خیابان به یاد که دود میکنی لحظه لحظه ی خاطراتت را ؟!
-
بدون شرح...
شنبه 1 مهرماه سال 1391 15:30
کفش برلوتی پاشون میکنن ساعت ورساچه و گوشی 8800 مشکی طلایی دس میگیرن. اودکلن خاص ، مثلا لالیک میزنن مشروب فقط ویسکی... قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن ! مردایی که سوارماشین مشکیشون میشن و ساعت 1 شب تنها تو خیابونا رانندگی میکنن در حالی که یه آهنگ خاص ، مثلا پینک فلوید رو با صدای بلند 100 بار گوش میکنن. همونایی که تنها...
-
مردها هم بغض میکنند...
شنبه 1 مهرماه سال 1391 15:23
مردها هم بغض میکنند بعد لبخند تقلبی میزنند و در جیبهایشان به دنبال فندک میگردند...
-
تنهایی دلچسب تـر...سیگار عزیز تر...
شنبه 1 مهرماه سال 1391 15:21
هــر چقدر که آدمها رو بیشتر میشناسی... تنهاییت دلچسب تـر میشه...! و سیگارت عزیز تر...!
-
خدایا...
شنبه 1 مهرماه سال 1391 15:17
خدایا... تو را به تمام عالم سوگند آنگاه که عاشقی در تاریکی شب به یاد عشقی سیگار میکشد و اشک میریزد... کمی نگاهش کن...!!!
-
به خودم پایان بدهم...
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 22:59
کاش مجبور نبودم درد زندانی به اسم زندگی را به دوش بکشم... میخواهم به خود خودم پایان بدهم... ;)
-
مقرور نشو...
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 22:54
هروقت تونستی به کسی آرامش ببخشی، بدان عاشق شدی ، ولی به عشقت هیچ زمان مقرور نشو... ... چون برای عاشق بودن تنها "آرام کردن" کافی نیست.
-
بزرگترین آرزوت چیه...
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 22:12
پسر: بزرگترین آرزوت چیه ؟! دختر: این که عشقمو زیر بارون بغل کنم ... دختر: تو بزرگترین آرزوت چیه ؟!!! پسر: این که کسی که زیر بارون بغلش میکنی من باشم...! ...... "البته برعکس این قضیه هم ممکن هست اما..."
-
یادگاری...
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 17:08
چطوری درگیرت نباشم... وقتی با فندک یادگاریت... سیگارمو روشن میکنم...
-
لنگ یه نفریـم...
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 16:59
دقت کردین... واسه لمس احساس خوشبختی همه ی ما لنگ همون "یه نفریم" که نیست...!
-
بــه شــرط چاقو...
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 16:55
از روی کینـه نیـست اگــر خنجـر بــه سینـه ات می زننـد ، ایـن مردمان تنها بــه شــرط چاقو ، دل می برند...
-
حسین پناهی...
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 20:47
ششم شهریور تولد حسین پناهی گرامی باد...
-
بعد شکست...
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1391 23:07
واقعیت محض بعد شکست توی رابطه: اولش دلت برا اون آدم تنگ میشه... بعد برا اون روزاتون تنگ میشه... آخرش دلت برا خودت تنگ میشه , آدمی که تو اون روزا بودی !!
-
بدون شرح...
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 22:00
آنکه برای از دست ندادنت خودش را در اختیارت میگذارد فاحشه نیست...! ... و آنکه برای به دونبال خود کشاندنت تنش را از تو میدزدد باکره نیست...!
-
نبرد بی پایان...
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 21:54
سیگار و رگبار خاطرات در این ذهن مشوش نبردیست بی پایان...
-
دلت تنگی...
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 13:05
بعضی وقتا آدما یه کاری می کنن که دیگه نمی تونی دوسشون داشته باشی، ولی عجیب دلت واسه دوست داشتنشون تنگ میشه...!
-
باید رفت...
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 12:45
بدون شرح... :|
-
سخنی از دکتر شریعتی...
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 00:07
بدون شرح...!!!
-
خواهم رفت...
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 00:05
من بلاخره از اینجا خواهم رفت ! و فرق هم نمی کند ؛ فانوس داشته باشم ، یا نه .... کسی که می گریزد از گم شدن نمی ترسد ... !!!
-
مادر...
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 15:39
پدر همیشه چون کوه پشت آدم می ایستد و می توان با آرامش به او تکیه کرد . اما . . . می دانم . . . مادر که می رود ، تمام وجود انسان ، خالی می شود !!!
-
...
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 15:36
روی دیوار مقابل پنجره ات قلبی کشیدم زیبا تا ارزش عشق… همیشه در خاطرت باشد...امروز کسی را دیدم که روی قلبم می نوشت: "زباله هایتان را در این محل نگذارید !!!"